معنی تهنشین شونده
حل جدول
راسب
تهنشین شده
راسب
تهنشین شدن
فرونشستن
تهنشین مایعات
لرد
رسوب- تهنشین مایعات
لرد
تکرار شونده
مکرر
متوسل شونده
رو آور
مترادف و متضاد زبان فارسی
تهنشست، رسوب، درد
لغت نامه دهخدا
شونده. [ش َ وَ دَ / دِ] (نف) یعنی هستی یابنده، چه شدن بمعنی بودن است و بود هستی و نابودی نیستی. (از انجمن آرا ذیل شوندان). هستی یابنده. || انجام گردنده. || رونده. مقابل آینده. (فرهنگ فارسی معین).
شونده چولا
شونده چولا. [دِ] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش آستارای شهرستان اردبیل و دارای 108 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
انتخاب شونده
انتخاب شونده. [اِ ت ِ ش َ وَ دَ / دِ] (نف مرکب) در اصطلاح سیاسی و حقوقی، کسی که بنمایندگی مجلس شورای ملی و سنا و انجمن شهر و دیگر انجمنها برگزیده می شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
انجامیابنده،
هستییابنده،
رونده،
فارسی به عربی
مسبب
معادل ابجد
1180